جدول جو
جدول جو

معنی سرخ رویی - جستجوی لغت در جدول جو

سرخ رویی
خوش دلی، پیروزی، سربلندی
تصویری از سرخ رویی
تصویر سرخ رویی
فرهنگ فارسی عمید
سرخ رویی(سُ)
روی سرخ داشتن. قرمزی چهره داشتن:
امروز سرخ رویی من دانی از چه خاست
زآن کآتش نیاز دمیدم به صبحگاه.
خاقانی.
مغ را که سرخ رویی از آتش دمیدن است
فرداش نام چیست سیه روی آن جهان.
خاقانی.
گل بوستان رویت چو شقایق است لیکن
چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری.
سعدی.
، شادابی. صحت و سلامت:
سرخ رویی ز آب جوی مجو
زانکه زردند اهل دریابار.
سنائی.
طبیبی که خود باشدش زرد روی
از او داروی سرخ رویی مجوی.
سعدی.
شراب از پی سرخ رویی خورند
وز او عاقبت زردرویی برند.
سعدی.
، گشاده رویی:
در کسانی که نیکویی جویی
سرخ رویی است اصل نیکویی.
نظامی.
، رونق. خرمی:
در بهار سرخ رویی همچو جنت غوطه داد
فکر رنگین تو صائب خطۀ تبریز را.
صائب.
، عزت و آبرو و حرمت و اعتبار. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخت رویی
تصویر سخت رویی
پررویی، بی شرمی، گستاخی
اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، عبس، ترش رویی، تندرویی، تجهّم، عبوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
کسی که چهرۀ گلگون دارد، مقابل زردرو، کنایه از شاد، خوشحال، خوشدل، پیروز، کنایه از شرمنده و شرمسار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترش رویی
تصویر ترش رویی
اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، عبس، تندرویی، عبوس، سخت رویی، تجهّم
فرهنگ فارسی عمید
وقاحت، (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)، صفاقت، وقاح، (یادداشت مؤلف)، خیره چشمی، سترگ روئی، سخت روئی، (زمخشری)، صفاقه، (منتهی الارب)، بی شرمی، سماجت:
شوخ رویی مکن که پاک دلان
گه کنند احتمال و گه نکنند،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بدخویی. تنگ خویی. درشت کردن روی. تلخ ساختن جبین و رخسار:
چو دریا در دهد بی تلخ رویی
گهر بخشد چو کان بی تنگ خویی.
نظامی.
چون بحر کنم کناره شویی
اما نه ز روی تلخ رویی.
نظامی.
با وحش بهم سرودگویی
بهتر که به خانه تلخ رویی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
پررویی و سماجت. مقاومت. پایداری:
چو پی سست وپوشیده شد استخوان
دگر قصۀ سخت رویی مخوان.
نظامی.
نه زآن سرما نوازش گرم گشتش
نه دل زآن سخت رویی نرم گشتش.
نظامی.
چه بایداینهمه اندیشه کردن
نشاید سخت رویی پیشه کردن.
نظامی.
چو سندان کسی سخت رویی نکرد
که خایسک تأدیب بر سر نخورد.
سعدی.
تا بروی سخت ما صائب سر و کارش فتاد
توبه کرد از سخت رویی سیلی استاد ما.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
سرخ رو. که چهرۀ او سرخ باشد:
یعنی ز صبح صادق انعام شمس دین
از شرم سرخ روی شفق وار میروم.
خاقانی.
در بوستانسرای تو بعد از تو کی بود
خندان انار و تازه به وسرخ روی سیب.
سعدی.
مرد را شرم سرخ روی کند
خلق را خوب خلق و خوی کند.
اوحدی.
هرکس از اهل آبه که اورا بینی سرخ روی و ازرق چشم. (تاریخ قم ص 81).
، سرفراز. مباهی. خرسند. خوشحال. خرم. فخرکننده. نازان:
خان را به خانه بازفرستاد سرخ روی
با خلعت و نوازش و با ایمنی بجان.
فرخی.
زیرا که سرخ روی برون آمد
هرکو به پیش حاکم تنها شد.
ناصرخسرو.
و من بنده بدان مسرور و سرخ روی گشتم. (کلیله و دمنه).
گر نگوید بدل مرادش هست
که سوی خانه سرخ روی رود.
سوزنی.
بهمه حال اسیری که ز بندی برهد
سرخ روتر ز امیری که گرفتار آید.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت رویی
تصویر سخت رویی
پررویی و سماجت، پایداری، مقاومت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر رویی
تصویر پر رویی
بی شرمی بی حیایی دریدگی وقاحت مقابل کم رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخرویی
تصویر سرخرویی
حالت و کیفیت سرخرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد رویی
تصویر زرد رویی
زردی صورت و پریدگی رنگ از آن، شرمندگی خجالت انفعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترش رویی
تصویر ترش رویی
بد خویی تند خویی عصبانیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
Flushed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
rougeoyant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اسهالی، شکم روی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
nyekundu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
kızarmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
顔が赤い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
סמוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
얼굴이 빨개진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
memerah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
लालिमा युक्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
blozend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
раскрасневшийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
ruborizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
arrossato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
corado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
红润的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
zaczerwieniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
почервонілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
gerötet
دیکشنری فارسی به آلمانی
اخموگری، رفتار سرسختانه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
หน้าแดง
دیکشنری فارسی به تایلندی